English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9242 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elastic demand U تقاضای با کشش
elastic demand U تقاضای کشش دار
elastic demand U حساس
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
Other Matches
elastic U ارتجاعی
elastic U انعطاف پذیر
elastic U با کشش
elastic U کشسان
elastic U فنری سبک روح
elastic U قابل ارتجاع
elastic U کشدار
elastic U کش لاستیک
elastic U فنری
elastic U الاستیک
elastic U کش دار
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
elastic U حساس
elastic design U طرح پلاستیکی
elastic ligament U رباطارتجاعی
elastic behavior U رفتار ارتجاعی
elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی
elastic band U کش
luggage elastic U لاستیکچمدان
elastic webbing U کش
elastic waistband U بندکمریکشدار
elastic strainer U ریسمانارتجاعی
elastic loop U حلقهارتجاعی
elastic equilibrium U تعادل ارتجاعی
non linerly elastic U ارتجاعی غیر خطی
gum elastic U قندران
To stretch . to be elastic . U کش آمدن
elastic axis U محور الاستیک
elastic collision U برخورد الاستیک
elastic collision U برخورد کشسان
elastic buffer U میانگیر ارتجاعی
elastic buffer U اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
elastic buckling U کمانش ارتجاعی
elastic boots U پوتین دو طرف کش دار
elastic behavior U حرکت ارتجاعی
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
perfectly elastic U کاملا با کشش
elastic design U طرح ارتجاعی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
elastic modulus U ضریب بر جهندگی
elastic pavement U روسازی فنری
elastic properties U خواص ارتجاعی
elastic scattering U پراکندگی کشسان
elastic spirits U سبکروحی
elastic stability U پایداری ارتجاعی
elastic strain U تغییر شکل نسبی ارتجاعی
elastic supply U عرضه با کشش
elastic supply U عرضه حساس
elastic supply U عرضه انعطاف پذیر
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
elastic web U پارچه کش دار
elastic web U کش
elastic modulus U ضریب ارتجاعی
elastic modulus U ضریب کشسانی
elastic limit U حد کشسانی
elastic limit U حد ارتجاعی
elastic limit U حد بر جهندگی حد ارتجاعی
elastic limit U مرز برجهندگی
elastic force U نیروی ارتجاع
elastic limit U مرز ارتجاعی
elastic equilibrium U ایستائی برجهندگی
elastic limit U حد کشواری
elastic limit U حد جهمندی
elastic restraint U گیرداری ارتجاعی
elastic limit U حدالاستیک
perfectly elastic supply U عرضه کاملا با کشش
quasi elastic force U نیروی شبه کشسان
instantaneous elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
beam on elastic supports U تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
elastic support bandage U باندارتجاعی
delayed elastic response U واکنش ارتجاعی تاخیری
elastic limit tensile strength U elastometer ratio
elastic limit tensile strength U دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U احتیاج
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U تقاضای خرید کالا
demand U خواست
demand U مطالبه
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U نیاز
demand U خواستارشدن
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U مطالبه تقاضا کردن
on demand U بنا به تقاضا
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U عندالمطالبه
demand U نیاز
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U طلب
demand U درخواست مطالبه
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand U طالب داشتن
demand U مطالبه کردن
demand U تقاضا
demand U درخواست
demand U نیاز احتیاج
demand U تقاضا کردن
demand U درخواست کردن
quantity of demand U مقدار تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
factor demand U تقاضای عوامل
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
maximum demand U پیک بار
maximum demand U بار پیک
maximum demand U بار حداکثر
total demand U تقاضای کل
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
national demand U تقاضای ملی
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
offer and demand U عرضه و تقاضا
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
maximum demand U تقاضای بیشینه
market demand U تقاضای بازار
information on demand U اطلاعات با تقاضا
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
final demand U تقاضای نهائی
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
inelastic demand U تقاضای بی کشش
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
joint demand U تقاضای مشترک
law of demand U قانون تقاضا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supply and demand U عرضه و تقاضا
aggregate demand U تقاضای کل
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand for money U تقاضا برای پول
money demand U تقاضا برای پول
demand for payment U تقاضای پرداخت
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function U تابع تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand note U مطالبه نامه
demand note U سفته
demand note U چک تمسک
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors U عوامل تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
composite demand U تقاضای مرکب
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand accommodation U تعدیل درخواستها
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand code U رمز درخواست
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand curve U منحنی تقاضا
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده جاری
demand elasticity U کشش تقاضا
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factor U ضریب تقاضا
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
effective demand U تقاضای موثر
elasticity of demand U کشش تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand side U طرف تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand surface U میزان تقاضا
derived demand U تقاضای مشتق شده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
energy demand U مطالبه انرژی
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand shift U جابجائی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
excess demand U تقاضای بیش از حد
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
cross elasticity of demand U *
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
0However, realizing global synergies is often less an opportunity than a competitive demand.
0who designed a distributed p۲p system able to break the logjam of bits waiting to transmit movies and TV on demand
0Elastic limit
0between elastic flap bending, chordwise bending and torsion.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com